به محض انکه پایم را درون رینگ گذاشتم حس کردم تنها برای همین کار ساخته شده ام 

مثل خیلی های دیگر تو هم با جودو وارد این دنیا شدی ، خواست خودت بود یا نتیجه تاثیرات مربی ات تو را به این مسیر کشاند ؟

حدود سه سال و نیم می دیدم استادم هم کاراته و هم جودو کار می کند،می خواستم کمربندی مشکی او را بگیرم که طبیعی به نظر می رسید.اما بیست سال طول می کشید ! من به سرعت به سوی مبارزه جذب شدم و هر روز تمرین می کردم. انگیزه کافی داشتم،برادرم برتراند در همین مسیر قدم گذاشته بود و برادر دیگرم ولف قهرمان آلمان و فرانسه بود.دوست داشتم راه آنها را دنبال کنم در ضمن کوله ای از تجربیات و فنون جودو را نیز همراه داشتم

تو مستقما از جودو به سمت ام ام آ رفتی ؟

نه در واقع این طور نبود.بعد از 18 سالگی ام مدتی جوجیتسو کار کردم اما خیلی از آن خوشم نیامد.با کوچکترین ضربه ای فریاد میزنند و با هر ضربه ای انتظار دریافت امتیاز هستند.برای هر ضربه ای پزشک را صدا می کنند تا وقت کشی کنند... اما من از هیچ کدام از این موارد خوشم نمی آمد، برتراند برای شرکت در مسابقات پراید تمرینات سنگینی را شروع کرد و وقتی در مبارزات پیروز شد در من انقلابی به وجود آمد،یعنی توانستم مسیرم را انتخاب کنم.

در حالی که هنوز جودوکا بودی جذب ام ام آ شدی ؟

دوست داشتم مبارزات پراید را تصاحب کنم،در مدرسه هم خیلی جنب و جوش داشتم و حس می کردم یک بیماری روانی دارم که نمی توانم یک جا بند شوم. ما جودو کاها به ضربه ضردن عادت نداریم.قبل از ام ام ا از ضربه زدن می ترسیدم.

و به سرعت به فکر قهرمان شدن افتادی ؟

بله ، به محض آن که تمرینات را شروع کردم برای سرگرمی و تفریح نبود،من روح یک مبارز را داشتم به این موضوع شک نداشتم.توانایی به خصوصی داشتم اما اوایل در اجرای ضربات دست و پا،گیج و منگ بودم! باید ضربه زدنم را می دیدید وقتی پاهایم پرت می شدند فاجعه بود.اما امروز می گویم پاهایم نقطه قوت من هستند .

از چه سالی دقیقا مبارزاتت را شروع کردی ؟

با یک مبارزه آماتور در اوایل 2006 آغاز کردم. مبارزات در هلند بود و من کاملا آماده بودم.حق باختن نداشتم.ماه ها بود که کار می کردم.با برتراند تمرین می کردم و با خودم تکرار می کردم که آماده هستم.وقتی اولین مبارزه را شروع کردم به فینال رسیدم.در 27 ثانیه پیروز شدموکمی فن دست و پا،پرتاب کی مورا (قفل شانه)،به محض آنکه پایم را درون رینگ گذاشتم مطمئن شدم اصلا برای همین کار ساخته شده ام.

از فنون جودو هم بهره می بردی ؟ خصوصا اولین مبارزه ات؟

نه اصلا شباهتی بین این دو رشته نیست! در جودو در نهایت یک ایپون می گیری. ناک اوت کردن خیلی دیرتر از ایپون گرفتن به دست می آید،همه چشم ها خیره به توست و فشار غیر قابل تحمل است.

اولین مبارزه حرفه ای که مساوی شد حریفت مارسلو را می شناختی؟

فقط می دانستم که او کمربند مشکی جوجتسو برزیلی دارد.یک برزیلی که برای مبارزات بازی های المپیک انتخاب شده بود و سن تجربیاتش بسیار بیشتر از من بود. نتیجه هم جالب بود،در راند اول،وقتی روی زمین تمرکز گرفتیم،حس کردم وضعیتم بهتر از وقتی است که ایستاده بوکس می کنم.راند اضافی را بردم،در نیمه دوم دومین راند و بعد در راند سوم یکی شدیم،آنجا بود که به ماهیت واقعی اما ام ا پی بردم.در سه راند همه کار می کنی : حریفت را می شناسی و سطح او را محک می زنی،روی خاک می روی،دوباره می ایستی و...

از نتیجه راضی نبود؟

نه چون مبارزه خیلی داشتم  و با نهایت قوایم جنگیدم.آنوقت ها برای مبارزه ای که دست می دادم سر خورده نمی شدم چون با نهایت توانایی که داشتم مبارزه می کردم.اما امروز موقعیت فرق می کند چون در کل جاه طلب شده ام ، بیشتر می خواهم و آرزوهایم بزرگتر شده اند. هدفم این است که با زمان پیش بروم و بهترین باشم.

بعد از شکستی که مقابل آرمن پامباریان داشتی،سبک و استایل مبارزه ات مورد تایید قرار گرفت،تهاجمی اما دقیق،تو کار بسیار از حریفات را ایستاده تمام می کنی...

بعد از آن مبارزه که در روسیه و مقابل گامباریان روسی داشتم که روی زمین نگه داشته شدم تا مبارزه تمام شد، 9 ماه بدون مبارزه گذراندم.در این بین با تیم ژان ماری مرشه آشنا شدم،در آن تیم  تمرینات دست و پا بود،بوکس را دوست داشتم و فکر می کردم ایستاده خیلی نمایشی تر و جذاب تر می توان حریف را ضربه فنی کرد تا با افت و گرفتن روی خاک.

بعد از آن تو دو پیروزی با ضربه فنی را به لطف ضربات پاهایت به دست آوردی،یعنی آن تیم تاثیر بسیاری روی تو گذاشت ...

اولین مبارزه ام 18 ثانیه طول کشید و بعد از آن مقابل مایک دولس مبارزه سختی داشتم که با ناک اوت تمامش کردم.مبارزه با دست و پا بود و همان ثانیه های اول می توانستیم هر یک دیگری را به گوشه ای از زمین پرتاب کنیم و این (تو بمیری و من بمیرم) هفت دقیقه به طول کشید! این مبارزه به من یاد داد که باید همه روش ها را یاد بگیرم،یاد بگیرم چطور از گرفتار شدن بگریزم و چطور بعداز خاک شدن،بلند شوم.با ژان ماری به همکاری ادامه می دهم . بوکس را هم ادامه می دهم تا مجموعه ای برای خودم گرداوری کنم.

به عقیده خیلی ها فنون ترکیبی دست،پا،پرتاب بهترین سلاح تو شده اند...

بله ، من خیلی در حال و هوای نبرد بودم اما حالا تنها یک مبارز نیستم... تاثیرات حرکات برایم مهم اند، اینکه چطور وارد شوم،زیر پا رو جارو کنم و فنون قدیمی را که از جودو بلدم به کار ببرم برایم اهمیت پیدا کرده است.